- فيلمبرداري جان سخت ? ادامه دارد
- يک سکانس زيبا در فيلم آرتور
- جک اسپارو در دزدان دريايي ?
- سوراخ خرگوش - با بازي ديويد ليندزي
- خيانت - خانواده اي درجنگ با ارواح پليد
ورود کاربران
جک خنده دار-مجموعه 8
زن حیف نون بهش می گه شوهر همسایه، هر روز صبح که می خواد از خونه بره بیرون زنش رو بوس می کنه، تو چرا این کار رو نمی کنی؟ حیف نون می گه: آخه من که زن همسایه رو خوب نمی شناسم!
.
.
.
مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم
.
.
.
سه نفر رو می خواستند اعدام کنند. نفر اول رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه… آماده… هدف… ناگهان اعدامی فریاد می زنه: زلزله!!! همه سربازان فرار می کنند و خودشون رو روی زمین می اندازند و اعدامی فرار می کنه. نفر دوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه… آماده… هدف… ناگهان اعدامی فریاد می زنه: طوفان!!! همه سربازان فرار می کنند و تا در محل امنی پناه بگیرن و اعدامی فرار می کنه. نفر سوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه… آماده… هدف… ناگهان اعدامی فریاد می زنه: آتش!!!
.
.
.
بر در ورودى کلیسائى نوشته شده است: اگر از گناه خسته شده اى وارد کلیسا شو! رندى زیر آن نوشت: اگر نه، با شماره زیر تماس بگیر!
.
.
.
آیا می دانید فاصله میان خنده و گریه چیست؟ دماغ! انسان با چشم گریه می کند و با دهان می خندد، فاصله میان دهان و چشم هم دماغ است.
.
.
.
اولی:« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟» دومی: «حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد.»
.
.
.
تو مراسم ختم یه بنده خدایی می گن: مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین. یکی داد می زنه: مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می پوشیم! ارسال نظر
.
.
.
یارو می رسه به دوستش می گه: حیف نون چی شده؟ خیلی به نظر ناراحتی؟ حیف نون می گه: آخه این هفته بدترین هفته برام بود، شنبه طلبکاره اومد در خونمون، یکشنبه ماشینم رو دزدیدند، دوشنبه خونه مون آتیش گرفت، سه شنبه سکته ناقص کردم، چهارشنبه بابام فوت کرد، پنج شنبه زنم گم شد و از همه بدتر جمعه… زنم پیدا شد!
.
.
.
معلم: کی می دونه چرا هواپیما پروانه داره؟ رضا: آقا اجازه؟ برای اینکه خلبان عرق نکنه! معلم: از کجا فهمیدی؟ رضا: آقا اجازه؟ یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا می کردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!
.
.
.
به آقای خوش غیرت می گن: بابا چه نشستی که هر روز که تو می ری سر کار، بیست نفر می ریزن تو خونت پیش زنت. آقای خوش غیرت می گه: خدا رو شکر اقلاً وقتی میان که من نیستم، چون من اصلاً حوصله بیست نفر آدم رو تو اون خونه کوچولو ندارم!
ارسال نظر براي اين مطلب
عضویتبرای عضویت فیلدها را تکمیل کنید
آمار کاربرانآمار تکمیلی سایت
رمز عبور را فراموش کردم ؟ آمار مطالب کل مطالب : 173 کل نظرات : 0 آمار بازدید بازديد امروز : 105 نفر بارديد ديروز : 0 نفر ورودی گوگل امروز : 11 نفر ورودی گوگل ديروز : 0 نفر بازديد هفته : 105 نفر بازديد ماه : 329 نفر بازديد سال : 666 نفر بازديد کلي : 3745 نفر وضیعت آنلاین افراد آنلاین : 1 نفر |
نويسندگانليست نويسندگان وبلاگ
لينک هاي روزانهليست سايتهاي مفيد
مطالب پربازدید
نظرسنجی
خبرنامه
امکانات حرفه ای وبلاگامکانات
درباره وبلاگتوضحيات درباره وبلاگ و مدير
آرشيو مطالب
تبادل لينک هوشمند
پیغام کوتاه
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |